Monday 17 January 2011

هنرمندان چاپلوس یا چاپلوسان هنرمند

در تمام دنیا حرف از هفت هنر است ولی درایران فقط یک هنر است که حرف می زند و آن چیزی نیست جز هنر چاپلوسی

زمانی محسن مخملباف با فیلم های ضد کمونیستیش فضای تبلیغاتی برای سرکوب کمونیستها در دهه شصت رو فراهم کرد.مدتی بعد مسعود کیمیایی همراه سعید امامی همون مسئول مشهور قتل های زنجیره ای شد.ولی رسم جدیدتر، دیدار هرچند وقت یکبار دست اندرکان سینما با رهبر جمهوری اسلامیه

تهمینه میلانی
مطمئنا هیچکسی فکر نمی کنه بیت رهبری جای مناسبی برای دفاع از فمنیسم باشه.خب تهمینه میلانی هم ادعا نکرده برای حمایت از حقوق زنان (که تهمینه ادعای اون رو داره) به بیت مشرف میشه.اون امور واجب تر از حقوق زنان رو هم باید مدنظر داشته باشه.بودجه، سفر خارجه، بالاخره زندگی ادامه داره بخوانید در خبرگزاری مهر.

فریدون جیرانی
فریدون جیرانی هم بیکار ننشسته.سریالی به نام "مرگ تدریجی یک رویا" رو برای حمله به روشنفکران آماده کرد و کمی در ترکیه به بهانه ساخت سریال با بودجه بیتالمال تفریح کرد جیرانی مورد تقدیر رئیس سازمان صدا وسیما هم قرار گرفت .ولی جاه طلبی های جیرانی ادامه داشت پاداش دیگر برای او به روی آنتن رفتن "برنامه هفت" بود برنامه ای که در اون بوسیله نقدهای چاپلوسانه و بی معنی مسعود فراستی فیلمهای روشنفکری مورد انتقاد و فیلم های چاپلوسانه مورد تقدیر قرار می گیرند.جیرانی شاید پیر شده باشه ولی هیچگاه تاریخ روزهایی رو که باید به دیدار رهبر حکومت ایران بره فراموش نمیکنه

محمدرضا شریفی نیا
معلم سرصحنه مسعود ده نمکی هنگام ساخت سری فیلم های اخراجیها،چهره آشنایی برای ایرانیاست .شغل جنجالی اون به عنوان مسئول انتخاب بازیگر همواره شایعاتی در مورد دریافت پول از بازیگران رو نقل محافل سینمایی کرده.شریفی نیا در مراسم تنفیذ محمود احمدی نژاد شرکت کرد تا نظر مسئولین رو به وفاداری خودش جلب کنه

هدیه تهرانی
چند وقتیه که اسم هدیه تهرانی بدون اسفندیار رحیم مشایی برده نمیشه.اون بیخودی از وام های چند صد میلیونی بهرمند نشده،نمایش یک رحیم مشایی اصلاح طلب ارزش این خرج کردنا رو داشت

حبیب
با بحران اقتصادی آمریکا، داشتن یه شرکت کوچک دیگه به صرفه نیست.آخه وقتی یه گروهی توایران هوای آدم رو داشته باشند آدم بی کاره تو آمریکا با مشکلات اقتصادی ورشکستگی دست وپنجه نرم بکنه.راحت و آروم تو یه ویلا توشمال

مسعود جعفری‌جوزانی.
میری تو آمریکا بایه آمریکایی ازدواج میکنی بچت تو آمریکا به دنیا میاد.بعد میای ایران دوباره تقی به توقی میخوره بودجه جور میشه که به بهانه فیلم وسریال ساختن بری آمریکا ،ولی از بدشانسی ماجرای یازده سپتامبر پیش میاد پروژه به تاخیر میفته. ولی دنیا همیشه یجوره نمیمونه اوباماجون به قدرت میرسه. 12 تا روادید میگری میری آمریکا عشق وحال(در سینمای ایران بهش میگن کار پرمشقت فیلمسازی ). اسم سریالت رو میزاری "در چشم باد". چهار تا فحش به آمریکا تو سریال میدی و بالاخره از سر مجبوری هم شده میرسی به قسمتی که قهرمان ایرانی سریال ما، آمریکای آشغال رو ول کنه بیاد ایرانه گل وبلبل.
ولی مگه ما ول کنه ماجراییم دوباره قرار ومدار میزاریم که تو آمریکا فیلم بسازیم.آمریکایی های فراموشکار هم که فیلم"عشق بدون مرز" رو فراموش کردن میگن فیلم تو اولین فیلم ایرانیه که توآمریکا ساخته شده و میشه براشون کلاس بهبود روابط ایران -آمریکا گذاشت .تو ایران یه عکس به عنوان چهره ماندگار می گیریمو روز ازنو روزی ازنو

پوران درخشنده
شلوار لی بهش نمیاد ولی میپوشه چی کارش کنیم؟سلیقه خودشه.وقتی میره تویه برنامه تلویزیونی جوگیر میشه به خدا دست خودش نیست. مخصوصا اگر اون برنامه، صندلی داغ باشه.داستان میسازه از اون داستانا. درباره فیلمش (عشق بدون مرز) وبرخورد پلیس امریکا باهاش به خاطر حجابش.خدا آمریکا روذلیل کنه اگر تعهد ساخت فیلم چاپلوسی رو نداشتیم مجبور نبودیم بیایم آمریکا خوشگذرونی،ببخشید فیلمسازی.

No comments:

Post a Comment